عکسی از گورهای دستجمعی اعدامشدگان
مادران خاوران
تلاش رژیم برای محو خاوران و شواهد جنايت عليه بشريت
از سه راه افسريه در جنوب شرق تهران جاده ای هست به نام بلوار امام رضا که در واقع سرآغاز جاده تهران مشهد است، در کيلومتر پانزدهم اين جاده در سمت چپ چند گورستان است که به اقليتهای مذهبی تعلق دارد.
گورستان اول به هنديها تعلق دارد، گورستان بعدی متعلق به مسيحيان است و بعد، گورستانی که به گورستان خاوران معروف شده است.
گورستان خاوران، مدفن اعدام شدگان دههی شصت (تابستان ۱۳۶۷، اوت ۱۹۸۸) و قطعه زمین بایری در جنوب شرقی تهران است. کل این زمین، محوطهای است در ابعاد سی در شصت متر. و در واقع زمينی خاکی که تنها سامان اطراف آن، در شمال مدفن اعدام شدگان و بخشی از گورستان است که بهائيان در آن دفن شده اند و کاملاً از اين بخش جداشده است.
بعضی از خانواده ها سنگ قبرهای نمادين و فرضی در جاهايی نصب کرده اند و دو سه سنگ قبر هم هست که می گويند کسانی که آنها را آنجا گذاشته اند به نحوی اطمينان حاصل کرده اند که اعدامی مورد نظرشان در آنجا مدفون شده است.
بسیاری از کسانی که در اعدامهای سراسری تابستان ۶۷ جان باختند و برخی جانباختگان در اعدامهای پراکنده سالهای پیش، در این خاک دفن شدهاند.
تا سالها محل دفن اعدام شدگان به خانواده های آنها اطلاع داده نشد و مدتها طول کشید تا خانوادهها از وجود چنین گورستانی با خبر شوند و با پارهای مزاحمتها، به آن آمد و شد کنند. خانوادهها، خاوران را گلزار مینامند.
آن گونه که زندانيان سياسی بازمانده از آن دوران می گويند، در آن سال کسانی که در پی فعاليت سياسی عليه حکومت جمهوری اسلامی به زندان افتاده و محکوميت حبس قطعی دريافت کرده بودند مورد اين پرسش قرار گرفتند که آيا هنوز بر سر موضع مخالفت خود با رژيم هستند يا نه؟
به گفته آنان، پاسخ به اين سؤال به معنی انتخاب بين مرگ و زندگی بود.
حکومت اسلامی هرگز نه اين اعدامها را تائيد کرد و نه اطلاعاتی مبنی بر اينکه چه تعداد زندانی اعدام شده اند، ارائه داد. اکثريت کسانی که اعدام شدند دوران محکوميت زندان خود را بخاطر فعاليتهای سياسی سپری می کردند که احکام آنها در دادگاههای انقلاب بطور ناعادلانه صادر شده بود، اما هيچيک از اين زندانيان به اعدام محکوم نشده بودند. عمدی و نظام مند بودن چنين اعدامهای فرا قانونی باعث شده است که «اين اعدامها تحت قوانين بين المللی جنايت عليه بشريت شناخته شوند.»
جمهوری اسلامی در طول ۲۰ سال گذشته بطور مرتب تلاش کرده است تا از حضور خانواده قربانيان در خاوران برای برگزاری مراسم سالگرد اعدام عزيزانشان ممانعت بعمل آورد.
در سال ۸۴ طرح بازسازی خاوران، با مقاومت «خانوادههای قربانیان» روبرو شد. ایشان طی بیانیهای، اجرای طرح را در گرو این دانستند که نام و نشان، چگونگی و زمان اعدام و چگونگی و محل دفن جانباختگان روشن شود.
در اوایل سال جاری نیز «کانون مدافعان حقوق بشر» و سازمان عفو بینالملل با انتشار بيانيههایی به تخریب گورستان خاوران اعتراض کردند.
كانون مدافعان حقوق بشر در بیانیهی خود ضمن محكوم كردن این اقدام ماموران حکومتی، اعلام کرده است: «حفظ حرمت درگذشتگان وظیفه همگان از جمله مسئولان حكومتی است و هتك حرمت آنان در واقع زیرپاگذاشتن كرامت انسانی شهروندان و نقض حقوق انسانی آحاد ملت و از مصادیق نقض حقوق بشر» است.
همچنین «سازمان عفو بینالملل» نیز با انتشار بیانیهای از مقامهای مسئول ایران خواسته است «سریعا به تخریب صدها گور فردی و جمعی بینام و نشان در گورستان خاوران پایان دهند و تضمین کنند که این محل حفظ خواهد شد.»
آیتالله منتظری نیز در دیدار با گروهی از اعضای نهضت آزادی ایران به تخریب گورستان خاوران اعتراض کرد. او گفت، «در رژیم سابق با مردهها دیگر کاری نداشتند، اما حالا متأسفانه با قبر مردهها هم کار دارند.»
نابودی عمدی شواهد جنايت عليه بشريت و انتقال پیکرهای قتل عام شدهگان خاوران به مکانی نامعلوم
سرانجام در اردیبهشت ماه امسال برای نابودی عمدی شواهد جنايت عليه بشريت، نیروهای لباس شخصی اقدام به خاک برداری قسمتی از گورستان و انتقال پیکرها از خاوران کردند.
قاتلان پس از سال ها که از اين جنايت می گذشت، و کشته شدگان را بی نام و نشان شبانه دفن کرده بودند، می خواستند قبرها را نيز خالی کنند تا اين قبرستان سند جنايت آن ها نشود.
بنابر گزارشهای موثق دریافتی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز شنبه ۵ اردیبهشت در تاریکی هوا، نیروهای لباس شخصی با استفاده از چندین دستگاه کامیون و لودر اقدام به خاکبرداری از قسمت جنوب شرقی گورستان خاوران که تعلق به گورهای دستهجمعی دارد و سپس خاکریزی جدید در آن مکان کردند.
خانوادههایی که در تاریخ مورد اشاره به گورستان مذکور مراجعه کرده بودند، ضمن مشاهدهی آثار حرکت ماشینهای سنگین و همچنین خاکریزی در این نقطه، قسمتهایی از اسکلت اجساد را که در خاکبرداری منتقل نشده بودند و به سطح زمین آمده بودند را مشاهده کردند.
همچنین تنی از خانوادهها به مجموعه گفتند مقداری از بقایای اجساد مورد اشاره را بهعنوان مدرک برداشتهاند. این در حالی است که این اجساد به مکان نامشخصی انتقال پیدا کردهاند و خانوادهها هیچ اطلاعی از محل جدید ندارند.
جمهوری اسلامی هرگز نمی تواند با اين تلاشهای ناشيانه و خشن در تخريب اسناد و محروم کردن خانواده های قربانيان از يادآوری خاطره عزيزانشان، اين واقعيت تاريخی را حذف و آن را از نو بنويسد.
همچنین بخوانید: پیام قتل عام شهریور سال ۱۳۶۷
در مورد اعدامهای سال ۶۷ چه میدانید؟
شنبه، 31 مرداد 13
این قتلها در سال ۶۷، بعد از حمله مجاهدین به خاک ایران (در عملیات مرصاد یا فروغ جاویدان)، به دستور مستقیم خمینی (طی نامه یی) صورت گرفت که در مورد مجاهدین، کمونیستها و گروههای چپ بود که در زندان به سر میبردند. این دستور در تمام کشور اجرا شد، اما اطلاعاتی که در دست است مربوط میشود به استان تهران: زندان اوین و گوهردشت کرج.
طبق دستور خمینی گروهی تشکیل شد که بعدها کمیسیون مرگ نام گرفت. این کمیسیون هفته یی دوبار با هلیکوپتر به زندان گوهردشت کرج میرفتند تا در آنجا نیز به پرونده زندانیان سیاسی رسیدگی کنند.
آنطور که آبراهامیان، تاریخدان معروف نوشته، شروع این جریان ۲۸ تیر ۱۳۶۷ بوده. به این ترتیب که، تمام پلهای ارتباطی زندانیان با بیرون قطع میشود، تلویزیون و روزنامهها را از دسترس زندانیان خارج میکنند و هر گونه ملاقات خانوادههای زندانیان ممنوع میشود. در جّو حاکم شده در زندان، به اصطلاح دادگاههایی توسط کمیسیون مرگ تشکیل میشود. در کنار این اتاق دادگاه، اتاق کوچکی نیز برای اعدام مهیا کرده بوده اند. شخص را میآوردند، چند تا سوال میپرسیدند: آیا حاضری در تلویزیون علیه مجاهدین صحبت کنی؟ حاضری طناب دار را بر گردن یک مجاهد بیندازی؟ آیا حاضر به پاکسازی میادین مین برای رزمندگان اسلام هستی؟
در صورتی که شخص به یکی از این سوالها پاسخ اشتباه میداد، حکمش اعدام بود. سپس انگشتر و عینک و وسایل شخصی وی را گرفته، از او میخواستند که وصیتش را بنویسد و سپس او را اعدام میکردند.
بعد از گذشت چند روز از شروع اعدام ها، ماموران اعدام که خسته شده بودند تقاضا نمودند تا به جای اعدام، محکومین تیرباران شوند، که با آن مخالفت شد به بهانهٔ اینکه در اسلام باید حلق آویز کرد. اما این در حالی بود که قبلان از حکم تیرباران استفاده میشده. دلیل اصلی این بود که قسمتهای دیگر زندان متوجه اعدامها نشوند.
ماه مرداد مختص محاکمه و اعدام مجاهدین خلق بود، اما از روزهای اول شهریور توجه کمیسیون مرگ، معطوف کمونیستها و گروههای چپ شد. سوالها شروع شد: آیا به بهشت و جهنم اعتقاد داری؟ آیا قرآن میخوانی؟آیا در ماه رمضان روزه میگیری؟
اما یکی از سوالها خیلی جالبه، شما در این شرایط به این سوال چه جوابی میدید؟ سوال اینه: “آیا پدر و مادرت اهل نماز و روزه هستند؟”
فکر کنم هر کسی برای نجات جونش بگه “بله”. اما این جواب غلطه و منجر به اعدام میشه. چون به این ترتیب تعریف مرتد در مورد شخص تکمیل میشه، چرا که در اسلام به کسی مرتد میگویند که در خانواده مسلمان بزرگ شده باشه و بعد از اسلام روگردان شده باشد. اگر تنها جواب یک سوال را اشتباه میدادند، محکوم به اعدام میشدند.
کسانی که جواب درست میدادند را به سمت راست سالن و کسانی که حکمشان اعدام بود به سمت چپ سالن هدایت میکردند، کسانی که به دلیل ازدحام جمعیت از مرگ جان سالم به در برده بودند، میگویند وقتی که به آنها گفته اند که وصیتشان را بنویسند، باورشان نمیشده که به خاطر چند سوال مسخره ،قرار است اعدام شوند و فکر میکردند شاید صرفا برای ترساندن است.
در زندان شلاق در ازای نماز نخواندن رایج شده بود. هر نماز ده ضربه شلاق. برای زنان، هر وعده نماز نخوانده برابر با ۵ شلاق بود.
آیتلله منتظری که قائم مقام خمینی بود، به این اعدامها طی نامه یی اعتراض کرد که پس از مدتی به دلیل خوانده شدن این نامه در بی بی سی، وی از مقام خود خلع شد و خمینی در نامه یی به او گفت که منتظری با این کارش به استکبار خدمت کرده است.
خامنهای نیز طی یک سخنرانی از این اعدامها حمایت کرد.
Rebel Ayatollah - Iran |
فیلم مصاحبه با آیت الله العظمی حسینعلی منتظری در مورد قتلهای ۶۷ در زندانهای ایران قسمت اول |
فیلم مصاحبه با آیت الله العظمی حسینعلی منتظری در مورد قتلهای ۶۷ در زندانهای ایران قسمت دوم |
No comments:
Post a Comment
جمهوری اسلامی باید برود